امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Saturday, 3 June , 2023
امروز : شنبه, ۱۳ خرداد , ۱۴۰۲ - 15 ذو القعدة 1444
شناسه خبر : 179
  پرینتخانه » اخبار صومعه سرا تاریخ انتشار : 06 ژوئن 2012 - 19:07 |

استان گیلان…

استان گیلان از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد مختصات: °۴۹٫۵۸۹۰شرقی °۳۷٫۲۷۷۴شمالی (نقشه) گیلان مرکز رشت مساحت ۱۴٬۰۴۲ کیلومترمربع جمعیت (۱۳۸۵) ۲٬۳۸۱٬۰۶۳ پراکندگی ۱۷۲ تعداد شهرستان‌ها ۱۶ منطقه زمانی IRST (گرینویچ+۳:۳۰) -تابستان (دی‌اس‌تی) IRDT (گرینویچ+۴:۳۰) زبان(های) اصلی گیلکی، تالشی، رودباری[۱] و فارسی به عنوان زبان دوم [۲] استاندار مهدی سعادتی استان گیلان از استان‌های ایران به مرکزیت رشت است. این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشته‌کوه البرز و بخش غربی کرانه‌های جنوبی دریای خزر می‌باشد.[۳] طبیعت گیلان، پوشیده […]

استان گیلان…

استان گیلان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات: °۴۹٫۵۸۹۰شرقی °۳۷٫۲۷۷۴شمالی (نقشه)

گیلان
2px-GilanAdminMapColored.jpg
مرکز رشت
مساحت ۱۴٬۰۴۲ کیلومترمربع
جمعیت (۱۳۸۵) ۲٬۳۸۱٬۰۶۳
پراکندگی ۱۷۲
تعداد شهرستان‌ها ۱۶
منطقه زمانی IRST (گرینویچ+۳:۳۰)
-تابستان (دی‌اس‌تی) IRDT (گرینویچ+۴:۳۰)
زبان(های) اصلی گیلکی، تالشی، رودباری[۱] و فارسی به عنوان زبان دوم [۲]
استاندار مهدی سعادتی

استان گیلان از استان‌های ایران به مرکزیت رشت است. این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشته‌کوه البرز و بخش غربی کرانه‌های جنوبی دریای خزر می‌باشد.[۳] طبیعت گیلان، پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است. این استان در ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ با توجه به مادهٔ ۱۳ قانون وظایف و اختیارات استانداران با نام استان گیلان و طوالش تشکیل شد. پیش از آن گیلان یکی از شهرستانهای استان یکمبود.[۴] در ۷ بهمن سال ۱۳۴۰ شهرستان اراک از استان گیلان جدا شد و به‌استان تهران ملحق شد. شهرستان زنجان نیز که تا تاریخ ۶ مرداد سال ۱۳۴۸ از توابع استان گیلان بود، از گیلان جدا شد.

بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، تا پایان شهریور سال ۱۳۸۳، استان گیلان دارای ۱۶ شهرستان، ۴۸ شهر و ۴۳ بخش، ۱۰۹ دهستان و ۲۸۹۲ آبادی (۲۶۹۰ آبادی دارای سکنه و ۲۰۲ آبادی خالی از سکنه) می‌باشد.[۵]

گیلان از چهار پارچه (منطقه) شکل گرفته‌است. زبان، گویش، پوشش، قوم‌ها و تاریخ قومی – بومی این چهار منطقه متفاوت از یکدیگر است:

  • بیه پیش (جلگه باختر سپید رود): قوم گیل، زبان گیلکی، گویش بیه پیشی
  • بیه پس (جلگه خاور سپید رود): قوم گیل، زبان گیلکی، گویش بیه پسی
  • طالش (کوهستان باختر سپید رود و باختر دریای کاسپین): قوم تالش، زبان تالشی
  • عمارلو (کوهستان خاور سپید رود): قوم‌های تات، کرمانج، کرد، لر و زبان‌های تاتی، کرمانجی، سورانیو لری

محتویات

  • ۱ ریشه‌شناسی
  • ۲ تاریخ
    • ۲.۱ دوره باستانی
    • ۲.۲ دوره اسلامی
  • ۳ جغرافیا
    • ۳.۱ جغرافیای سیاسی
    • ۳.۲ جغرافیای طبیعی
      • ۳.۲.۱ طبیعت
      • ۳.۲.۲ ییلاقات
    • ۳.۳ جغرافیای انسانی
  • ۴ اقتصاد
    • ۴.۱ صنایع دستی
    • ۴.۲ فراورده‌های کشاورزی و دامی
      • ۴.۲.۱ برنج
  • ۵ سیاست
    • ۵.۱ احزاب مستقل گیلان
  • ۶ فرهنگ
    • ۶.۱ زبان
      • ۶.۱.۱ گیلکی
      • ۶.۱.۲ رودباری، تالشی و تاتی
    • ۶.۲ دین
    • ۶.۳ دانشگاه‌ها
      • ۶.۳.۱ دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی دولتی
      • ۶.۳.۲ دانشگاه آزاد اسلامی
      • ۶.۳.۳ دانشگاه پیام نور
      • ۶.۳.۴ دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی
    • ۶.۴ مطبوعات
    • ۶.۵ موزه‌ها
      • ۶.۵.۱ موزه میراث روستایی گیلان
      • ۶.۵.۲ موزه رشت
      • ۶.۵.۳ موزه کاخ میان پشته بندر انزلی
      • ۶.۵.۴ موزهٔ تاریخ چای ایران
    • ۶.۶ هنر
      • ۶.۶.۱ موسیقی
      • ۶.۶.۲ نوروزخوانی
      • ۶.۶.۳ تئاتر
      • ۶.۶.۴ سینما
  • ۷ نگارخانه
  • ۸ پانویس
  • ۹ جستارهای وابسته
  • ۱۰ منابع
  • ۱۱ پیوند به بیرون

ریشه‌شناسی

دربارهٔ اسم گیلان و معانی واژهٔ گیل، نظرات مختلفی ابراز شده‌است. لغت نامه دهخدا گیلان را ماخوذ از واژهٔ «گیل» به اضافهٔ پسوند «ان» دانسته و افزوده‌است که در پهلوی Gelan به معنی مملکت گِل‌ها و نزد یونانی‌ها Gelae بوده‌است.[۶]

تاریخ

نوشتار اصلی: تاریخ گیلان

 

دوره باستانی

گردنبند ایرانی نماد سواستیکا که در گیلانپیدا شده و دارای قدمت حدود یک هزار سال قبل از میلاد می‌باشد، موزه ملی ایران

با آغاز سده بیستم میلادی، اماکنی باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (در نزدیکی دره گوهر دشت) مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاری‌های تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمه‌های کوچک از طلا، نقره وبرنز و اسلحه‌های برنزی کشف شد. همچنین کاوش‌های گروه عزت نگهبان در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ به کشف آرامگاه پادشاهی از همان دوران انجامید. گورستان پادشاهان در بالای دره گوهر دشت و گورستان مردمان عادی در پایین آن قرار گرفته‌است. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاه‌ها به دست آمد. طرز ساخت این اشیا و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان این سرزمین می‌دهد.[۷] براساس یافته‌های باستانشناسی و اسناد تاریخی می‌توان استنباط کرد که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد اقوام بومی سواحل جنوبی دریای خزر حاضر به تابعیت از قدرتمندان و ابرقدرتهای دنیای باستان نگردیده‌اند. گیلان و برخی از سرزمینهای ساحل جنوبی دریای خزر دارای تمدن عظیم و درخشان سه هزار ساله می‌باشند. یافته‌های باستانشناسی و حفاریهای غیر علمی در مناطق مختلف گیلان این امر را بخوبی ثابت می‌کند. مقایسه آثار بدست آمده در مناطق مذکور نشان می‌دهد در دامنه‌های شمالی و باختری البرز اقوام بومی پیشرفته ساکن بوده‌اند که دارای تمدنی بوده‌اند که بسوی کمال پیش رفته و تا رسیدن به مرز تمدن مارلیک مراحل مختلفی را پیموده‌اند.[۸] اقوامی همچون کاسپیها و کادوسی‌ها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای کاسپین ساکن بوده‌اند.[۹] شکل گیری دولتی برتر چون ماد در منطقه برای کادوسی‌ها تهدیدی به شمار می‌آمد و برای آنها محدودیت‌هایی را هم ایجاد می‌کرد. محدودیت‌های ایجاد شده برای دامها و چابکسواران کادوسی اختلاف بین کادوسی‌ها و مادها را باعث شد. به نظر می‌رسد مادها به دلیل درگیری با آشوریان، با کادوسی‌ها چندان درگیر نشده‌اند و به استقلال آنها احترام و به آنان همچون یک ملت مستقل می‌نگریستند. کتزیاس اشاره می‌کند که کادوسی‌های کناره دریای خزر هرگز سر به اطاعت مادها ننهادند. کادوسیان علاوه بر اینکه دارای قدرت و استقلال بوده‌اند، توانستند هویت خود را در مقابل مادها حفظ کنند. موارد مخالفت کادوسی‌ها با مادها در منابع تاریخی به صورتهای گوناگون آمده‌است. در زمان آرته یس که بر اساس گفته‌ها و موافقت روایت‌های کتزیاس و هرودوت، استنباط می‌شود که باید یکی از امرای محلی مادها باشد، جنگی میان کادوسی‌ها و مادها پیش آمد. فردی به نام پارسد که توانسته بود در دربار ماد نفوذ پیدا کند بعدها به علت رنجش از دربار ماد با سه هزار پیاده و هزار سوار نزد کادوسیها رفت. با استقرار در کادوسیه، پارسد خواهرش را به عقد یکی از متنفذین این قوم در آورد. با غلبه بر قشون شاه ماد، مردم کادوسی، پارسد را بعنوان شاه انتخاب نمودند. در طول زمامداری او همواره به قلمرو ماد حمله می‌شد.[۱۰]

دوره اسلامی

به نظر می‌رسد که گیله‌ها حدود ۲۰۰۰ سال پیش وارد ساحل جنوبی دریای خزر شدند و همراه با دیلمیان در خاور سفید رود سکنی گزیدند. در هجوم عرب‌ها دیلمیان مقاومت شدیدی در برابر اشغالگران عرب نشان دادند و گیلان به اشغال آنان در نیامد. هر چند که منابع خلفا عباسی خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانی‌ها می‌دهد به نظر می‌رسد که ایشان مردمان باختر سفید رود بوده‌اند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل آنها نبوده‌اند. تقریباً اولین مسلمانانی که از حدود قرن دوم هجری به بعد وارد این سرزمین شدند و توانستند در آنجا اقامت گزینند، علویان بودند که به‌علت مخالفت یا مبارزه با حکام عباسی بدان سرزمین روی آوردند. بدین ترتیب، پذیرش اسلام دیلمیان با مذهب تشیعآغاز شد و از فرق شیعه، مذهب زیدیه، اولین و پرطرفدارترین آنان بود. البته، مذهب اسماعیلیه با تبلیغات و فعالیت ابوحاتم رازی در دیلم، پیروانی پیدا کرد.[۱۱] گیلان و دیلمان حتی پس از آوردن اسلام و بسط دیلمی، از نظر سیاسی شبه مستقل و جدا ماندند. زیاریان، بوئیان و بعدها سلجوقیان تلاش کردند از خارج تاثیرگذار باشند و در پاره‌ای از زمانها می‌توانستند خراج مطالبه کنند، ولی نتوانستند حکمرانی یا مالیات منظم تحمیل کنند. زیدیان شرق گیلان از حکمرانان علوی مستقر در هوسم در قرون دهم و یازدهم میلادی هواداری می‌کردند. به هر حال، بیشتر کشور همچنان در کنترل سران محلی خانوادگی بود. در قرن دوازدهم لاهیجان جای هوسم را به عنوان مرکز فرمانروایان زیدی علوی گرفت. لاهیجان، که خاندان دیلمی آل بویه که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند، از آن نشات می‌گیرد، در قرن دهم همچنان دیلمی پنداشته می‌شد. هم اکنون این شهر اصلی شرق گیلان است.[۱۲] گیلان، تنها منطقه‌ای در ایران بود که در دوره حکومت مغول، وقتی همه کشور در اشغال مغولان بود، واقعاً مستقل مانده بود و حتی پس از اشغال پرهزینه آن توسط الجایتو همان طور باقی ماند. هیچ حاکم مغولی به گیلان فرستاده نشد، در عوض؛ ایلخان به فرمانروای بیه پیش اجازه داد کل منطقه را زیر فرمان خود در آورد و به نشانه حسن نیت یک دختر مغول به او داد.[۱۳] پس از ۶۸-۱۳۶۷ میلادی علی کیا بن امیرکیای ملطی، یک رهبر علوی کنترل شرق گیلان را با پشتیبانی سادات مرعشی حاکم در مازندران به دست گرفت. او و جانشینان اش خود را در لاهیجان مستقر ساختند و بر همه شرق گیلان تا اوایل عصر صفوی حکم راندند. در غرب گیلان خاندان سنی شفیعی اسحاقوندی از نیمه قرن سیزدهم به قدرت رسید. این خاندان که مقر اش فومن بود، تدریجاً همهٔ غرب گیلان را تصرف کرد. هر دو خاندان توسط شاه عباس صفوی از بین رفتند و گیلان تحت فرمان حکام منصوب دولت مرکزی در آمد.[۱۴]

جغرافیا

جغرافیای سیاسی

جایگاه‌استان گیلان در ایران، بر اساس تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی

یک سال پس از تصویب متمم قانون اساسی یعنی در سال ۱۳۲۵ هجری قمری تشکیل ایالات و ولایات به تصویب دومین دورهٔ قانون‌گذاری مجلس شورای ملی رسید. در این قانون ولایت چنین تعریف شده‌است: قسمتی از مملکت که دارای یک شهر حاکم‌نشین و توابع باشد اعم از این که حکومت آن تابع پایتخت یا تابع مرکز ایالتی باشد. در آن زمان گیلان جزو ۱۲ ولایت ایران بود. پس از این قانون اولین قانون تقسیمات کشوری در آبان ماه ۱۳۱۶ خورشیدی، تهیه و تصویب شد. بر اساس این قانون ایران به‌استان‌های شمال، غرب، جنوب، شمال غرب، شمال شرق و مکران تقسیم شد. بر طبق این تقسیم‌بندی شهرستان گیلان از توابع استان شمال بود و شامل مناطق زیر بود:

  1. حومه فومنات، صومعه‌سرا، لشت نشا، کوچصفهان (مرکز: کوچصفهان)
  2. بندر انزلی، چهار فریضه، خمام، گسکر (مرکز: بندر انزلی)
  3. لاهیجان، رانکوه، دهشال (مرکز: لاهیجان)
  4. گرکانرود، اسالم، توالش (مرکز: گرکانرود)

این تقسیم‌بندی هم چند ماه بیشتر دوام نیاورد و در ۱۹ دی ماه همان سال مصوبهٔ قبلی اصلاح شد و استان‌های ایران به‌استان‌های یکم تا دهم تغییر پیدا کردند.

گیلان جزو شهرستان‌های استان یکم بود و شامل هفت بخش رشت، فومنات، رودبار، لاهیجان، بندر انزلی، توالش و لنگرود بود.

از ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ با توجه به مادهٔ ۱۳ قانون وظایف و اختیارات استانداران (دولت مکلف است با توجه به سابقهٔ تاریخی نام استان‌ها را تعیین و اعلام کند) نام استان یکم به‌استان گیلان و طوالش تبدیل شد. در ۷ بهمن سال ۱۳۴۰ شهرستان اراک از استان گیلان جدا شد و به استان تهران ملحق شد. شهرستان زنجان نیز که تا تاریخ ۶ مردادسال ۱۳۴۸ از توابع استان گیلان بود، از گیلان جدا شد.

بر طبق آخرین تغییرات استان گیلان ۱۶ شهرستان، ۵۰شهر، ۴۲ بخش و ۵۱۶ دهستان و ۳۰۴۳ آبادی (روستا، مزرعه، مکان)دارد.

شهرستان‌های این استان، در حال حاضر، عبارتند از: شهرستان آستارا، شهرستان آستانه اشرفیه، شهرستان املش، شهرستان بندر انزلی ،شهرستان تالش، شهرستان رشت،شهرستان رضوانشهر، شهرستان رودبار ،شهرستان رودسر، شهرستان سیاهکل، شهرستان شفت، شهرستان فومن ،شهرستان لاهیجان، شهرستان لنگرود، شهرستان ماسال،شهرستان صومعه سرا

جغرافیای طبیعی

رشته‌کوه البرز، با ارتفاع متوسط ۳۰۰۰ متر، همانند دیواری در باختر و جنوب آن کشیده شده‌است. بلندترین نقطهٔ گیلان، کوه سماموس، واقع در شهرستان رودسر است.گیلان، جز از طریق دره منجیل، راه زمینی دیگری به فلات ایران ندارد. گیلان، از طریق چابکسر با استان مازندران و از طریق آستارا با جمهوری آذربایجان، راه زمینی دارد. در قاسم آباد، فاصلهٔ دریا با کوه، به کمترین حد خود می‌رسد.

این منطقه، از شمال با دریای خزر و کشورهای مستقل قفقاز، از غرب با استان اردبیل، از جنوب با استانهای زنجان و قزوین و از شرق با استان مازندران هم‌جوار است.

طبیعت

نوشتار اصلی: طبیعت گیلان

جنگل گیلان

آب و هوای گیلان، معتدل مدیترانه‌ای و ناشی از آب و هوای کوهستانی البرز و دریای خزر است.

جاذبه‌های طبیعی گیلان را می‌توان به شش بخش تقسیم کرد:

  1. سواحل دریا: شهرهای رودسر، آستارا، بندر انزلی، کلاچای، چابکسر و کیاشهر، در کنار دریا قرار دارند. طولساحل دریا، در استان گیلان به ۲۲۰ می‌رسد.[مدرک]
  2. تالاب‌ها‌: تالاب انزلی، از جمله زیباترین مناظر آبی ایران است. تالاب انزلی، از مهم‌ترین تالاب‌های جهان محسوب می‌شود که به همین دلیل، کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها، در این شهر مورد تصویب واقع شده‌است. این تالاب، از سال۱۳۸۴ خورشیدی در معرض خطر نابودی قرار گرفته‌است.
  3. رودها
  4. جنگل‌ها: جنگل‌های لنگرود در لیلا کوه، جنگل‌های تالش، جنگل‌های لاهیجان و جنگل‌های دیلمان و سیاهکل از جمله جنگل‌های زیبا و دیدنی گیلان است.[۱۵]
  5. دریاچه‌ها: بزرگ‌ترین دریاچهٔ جهان (دریاچه کاسپین)، در شمال این استان واقع شده‌است.
  6. آب‌های معدنی

ییلاقات

آبشار لاتون با ارتفاع ۱۰۵ متر درلوندویل، بلندترین آبشار گیلان و ایراناست.

مناطق ییلاقی گیلان که در حال حاضر بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند، عبارت اند از:

  • نواحی ییلاقی جواهردشت؛ در ارتفاعات شرق گیلان، منطقهٔ شمالی کوه زیبای سماموس قرار دارد و ییلاقِ نواحی چابکسر،قاسم آباد، واجارگاه، کلاچای و رحیم‌آباد به شمار می‌رود. این ییلاق، از زیباترین نقاط جغرافیایی ایران محسوب می‌شود.
  • ییلاق‌های واقع در مسیر درهٔ رودخانه پلرود شهر کلاچای
  • ییلاق‌های دیلمان و اسپیلی؛ ییلاق‌های این ناحیه، هم از نظر چشم‌انداز و هم از نظر آثار تاریخی و فرهنگی دارای اهمیت بسیار است.
  • ییلاق‌های نواحی رودبار؛ این ییلاق‌ها را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد: نخست ییلاق‌های واقع در شرق سفیدرود که عمدتاً در بخش عمارلو، توتکابن و پره‌سر قرار دارند.

جغرافیای انسانی

برخی منابع معتقدند، چهار میلیون نفر گیلانی در منطقه زندگی می‌کنند که مذهب اصلی ایشان، شیعه علوی است.[۱۶]

اگرتوصیف اصیل‌الدین زوزنی را که درسال ۶۵۲ هجری از گیلان به دست داده مبنای تحلیل خود قراردهیم، باید بگوییم که به طور کلی تقسیمات جغرافیایی در گیلان عموماً بر پایهٔ واحد «ده» و«روستا» بنا شده بود و شهر به مفهوم واقعی در واژه‌شناسی گیلکان در این دوره نه فقط جایگاه اندکی داشت بلکه حتا آن را بیشتر با واژهٔ «بازار» می‌شناختند که در فرهنگ گیلان بیشتر یک اتفاق موقتی بود که در هر هفته در برخی از سکونتگاه‌ها عموماً یک یا دو بار در هفته اتفاق می‌افتاد. او در مورد تقسیمات محلی گیلان می‌نویسد که: «هر ده عدد خانه را دیه گویند و هر ده دیه را صده و هر ده صده را خانی و بافواه شفاهاً گویند فلان ناحیت چندین خانی است»[۱۷]. چنان که پیداست دراین تقسیم‌بندی، مبنای تقسیمات محلی-جغرافیایی از واحد تعداد خانه و سپس ده ساخته شده‌است. در همین نوشته گفته می‌شود که: «بازاریان را شهری و برزیگران را گیل گویند»[۱۸]. پیداست که دراین زمان بازار و گوراب که تنها به صورت موقت در یک روز هفته اتفاق می‌افتاد به واژهٔ شهر مفهوم واقعی می‌داد. این بدان معنی بود که شهر به مفهوم دائمی وجود نداشت بلکه با جمع شدن مردم به طور موقت در یک روز و تشکیل بازار یا «گوراب» که از همان انبوهه و گروه گرفته شده بود شکل می‌گرفت.[۱۹]

اقتصاد

اقتصاد گیلان، بر پایه کشاورزی، دامداری، صیدماهی و پرورش زنبور عسل و کرم ابریشم استوار است. مهم‌ترین محصولات کشاورزی شامل برنج و چای می‌باشد، که درشهرهای مختلف گیلان، از جمله لاهیجان و رودسر کشت می‌شوند. زیتون نیز از دیگر فرآورده‌های زراعی است که کشت آن در شهرستان رودبار رایج است. مراکز مهم صید ماهی عبارتند از بندرآستارا، بندرکیاشهر و بندرانزلی. مهم‌ترین مراکز پرورش زنبور عسل عبارتند از اشکور بالا و پایین، عمارلو، دیلمان و تالش. دامداری نیز در مناطق کوهپایه‌ای انجام می‌شود. گندم و جو، بادام‌زمینی، توتون و فندق نیز از دیگر محصولات زراعی گیلان می‌باشند که هنوز نیز به صورت انبوه در نقاط مختلف استان کشت می‌شوند.[۲۰]

صنایع دستی

صنایع دستی گیلان عبارتند ازانواع وسایل حصیری مانند کلاه حصیری سفره حصیری کیف و.. ودر بخشهای تالش نشین انواع گلیم را هم می‌توان نام برد.

فراورده‌های کشاورزی و دامی

گیلان، بدلیل آب و هوای مناسبش، دارای کشاورزی و دامپروری غنی، در سرزمین ایران، است. نام‌دارترین فراورده‌های کشاورزی گیلان عبارتند از: برنج، مرکبات، چای،فندق، بادام زمینی، سیب زمینی، خاویار، پیله ابریشم، کدو، زیتون و….

برنج

۵۲ درصد اراضی کشاورزی گیلان به کشت برنج اختصاص دارد. تا سال ۱۳۶۱ شمسی گیلان بزرگترین تولید کننده برنج ایران بود و ۴۰ تا ۵۰ درصد تولید ملی را داشت ولی در این سال استان همجوار مازندران از آن پیشی گرفت. ۶۰ درصد تولید استان در ناحیه دلتای سفیدرود انجام می‌شود ولی در جلگه‌های حاشیه‌ای غربی و شرقی تولید برنج با محصولات متنوع دیگری ترکیب شده‌است. این میزان تولید در گیلان اخیراً رخ داده‌است. در ۱۹۱۱ رابینو نوشت: «گرچه برنج گیلان از مازندران و استرآباد بهتر است، دو تای آخری پایتخت و مرکز ایران را تامین می‌کنند.» و چرچیل و ابوت گفته‌اند که در میانه قرن نوزدهم گیلان مجبور بود برای تامین نیاز محلی خود از مازندران وارد کند. این دو دلیل اصلی داشت: اولاً زمینداران گیلان برای پاسخ به نیاز فزاینده بازارهای اروپایی اولویت را به نوغان داری می‌دادند و این فقط در ۱۸۶۰ بود که به علت نابودی کرمهای ابریشم توسط مرض پبرین [۲۱] کشاورزان به برنج روی آوردند؛ ثانیاً گیلان تا ابتدای قرن بیستم و احداث راه رشت-قزوین، که آن را به فلات ایران مرتبط کرد از بقیه کشور ایزوله بود. تهران به دلیل امکانات ارتباطی از آمل توسط مازندران تامین می‌شد. مانند بسیاری از دیگر فعالیتها، تولید برنج در گیلان به دلیل نیاز بازار روسیه رونق گرفت. در ۱۸۹۲، گیلان ۸٬۸۹۹٬۶۰۰ قران برنج به روسیه صادر کرد ولی تنها ۵۸۹٬۰۰۰ قران به داخل ایران که عمدتاً توسط مازندران تغذیه می‌کرد صادر کرد. با در نظر گرفتن سختی حمل و نقل، و این که در جنوب برنج تولید می‌شد واردات برنج از خارج بی معنی بود، حال آن که در ۱۳۱۰ گیلان مقادیر زیادی برنج به روسیه صادر می‌کرد.[۲۲]

سیاست

احزاب مستقل گیلان

استان گیلان دارای ۲۲ حزب و تشکل سیاسی است[۲۳]

برخی از احزاب فعال در استان گیلان:

  • الگو:بنیاد خیریه فروغ فردای ایرانیان
  • شاخه زیتون
  • جمعیت کارکنان گیلان
  • مجمع اسلامی فرهنگیان
  • کانون فرهنگیان گیلان
  • مشارکت‌ها مردمی گیلان[۲۴]
  • جمعیت مدافعان حقوق بشر گیلان
  • جمعیت مدافعان محییط زیست آستارا
  • انجمن روشنفکران و آبادگران آستارا و تالشان
  • دانشجویان و فارغ التحصیلان گیلانی

فرهنگ

زبان

در گیلان سه گروه زبانی ایرانی عمده وجود دارند، یعنی گیلکی، رودباری و تالشی و در مناطقی تاتی و کردی. زبانهای غیر ایرانی شامل ترکی آذری و زبان کولی‌ها (با منشا هندی) نیز وجود دارند. زبان گفتاری بیشینهٔ مردم گیلان، گیلکی است و حدود سه میلیون نفر، به عنوان زبان اول یا دوم متکلم دارد. این زبان نشریات منثور نوپا، از جمله روزنامه‌ها، و ادبیاتی در حال شکوفایی دارد. نواحی باختری و شمال باختری گیلان، تالشی زبان است و از زبانهای دیگری که تکلم می‌شود، می‌توان که به کردی اشاره نمود. استفاده از گیلکی و تالشی در بسیاری از شهرهای طوالش به دلیل مهاجرت گسترده از آذربایجان سریعاً در حال کاهش است. [۲۵] همچنین کرمانجی که از گویش‌های کردی‌ست در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفت‌وگو می‌شود.[۲۶]

گیلکی

نوشتار اصلی: زبان گیلکی

حدود سه میلیون نفر در گیلان گیلکی را به عنوان زبان اول یا دوم صحبت می‌کنند. گیلکی دارای دو گویش عمده خاوری و باختری است که سفیدرود مرز بین متکلمان این دو گویش است.[۲۵] گیلکی از نظر زبان‌شناسی، به شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی تعلق دارد. در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به گیلکی کنونی نزدیک است. هم‌چنین در گذشته کسانی را که ترانه‌های گیلکی می‌خواندند پهلوی‌خوان می‌نامیدند.[۲۷]

۱. گیلکی خود سه گونهٔ عمده دارد. الف. گونهٔ گیلکی شرق گیلان (بیه‌پیش) در منطقه‌ای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندی‌های سیاهکل، از غرب به آستانه اشرفیه و حسن‌کیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدریج به گویش مازندرانی می‌آمی‌زد. ب. گونهٔ گیلکی رشت (بیه‌پس) که در رشت، خمام،بندر انزلی، فومن و شفت به آن سخن می‌گویند. ج. گونهٔ گالشی. گونهٔ دیگری از گونه‌های گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی شرق گیلان و غرب مازندران، به آن سخن می‌گویند.[۲۸] در استان گیلان انتشارات و رسانه‌های جمعی متعددی به گیلکی وجود دارد. از نظر دستور زبان تفاوتهای زیادی بین گیلکی و فارسی استاندارد وجود دارد مانند نحوه قرار گرفتن موصوف و صفت که در گیلکی بر خلاف فارسی صفت پیش از موصوف قرار می‌گیرد.[۲۵]

رودباری، تالشی و تاتی

نوشتار اصلی: زبان‌های تاتی‌تبار
نوشتار اصلی: زبان تالشی

گویش تاتی، در گیلان، مشابه تاتهای طارم علیا در شمال استان زنجان می‌باشد. گویش تالشی نیز، خود به سه گروه شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می‌شود که نوع جنوبی آن به تاتی نزدیک تر است. تاتی و تالشی، با همدیگر، به خانواده بزرگ تری از زبانها بنام زبانهای تاتی تبار (تاتیک) تعلق دارند. رودباری نیز، احتمالاً که نوعی زبان تاتی تبار می‌باشد که ساختاری گیلکی یافته‌است.[۲۵]

اکثر اهالی مناطق مذکور (منجمله رودبار الموت، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج، کوههای سمنان، ساوجبلاغ…) زبان را «تاتی» می‌شناسند و از دیدگاه علمی نزدیک ترین به تالشی است و بر پایه شواهد همان زبان آذری که با توجه به گویش گاه‌های آن همان زبان مادی یا دست کم شاخه اصلی آن است.[۲۹]

دین

نوشتار اصلی: مذهب دیلمیان

در گیلان بویژه در روستاها، بیشتر از هر جای ایران مهرگان جشن گرفته می‌شود. زمان همه این جشنها مصادف است با پایان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع این جشنها مراسم سپاسگزاری از ایزد مهر و بار آوری است که یاور چند هزار سالهٔ دهقانان در امر کاشت و برداشت می‌باشد. در بسیاری از روستاهای گیلان جشن خرمن در این ایام برگزار می‌شود.

در توسکامحله قاسم آباد در گیلان هر سال در سه آدینه مردم در شاه شهیدان جمع شده و جشن می‌گیرند. در آدینه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسیاری از شهرها و روستاهای شرق گیلان و غرب مازندران نیز به آنجا می‌آیند. تا حدود بیست سال پیش دختران و پسران روستایی در این روز بهترین لباسهای خود را، چون ایام نوروز، می‌پوشیدند. مبدا بسیاری از آشنایی‌ها و احتمالا پیمان تشکیل خانواده بین دختران و پسران مجرد همین آدینه در توسکامحله بود. در همین ایام در گیلان و مازندران در چندین آدینه پیاپی مراسم کشتی گیری برگزار می‌شد و در آدینه آخر با گذاشتن برُم (داربست یا نردبانی که جوایزی مثل پیراهن، ظرف و مشابه را به آن آویزان می‌کردند) به کشتی گیران برنده جایزه می‌دادند. اواخر تابستان و اوایل پاییز، در ایام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروریات می‌باشد، هرگاه ابر و بارندگی زیاد مانع این کار شود در روستاهای شرق گیلان نوجوانان با رقص و پایکوبی از خورشید می‌خواهند که با تابش گرما آفرین خود کشاورزان را یاری دهد. معمولا یک نفر با گذاشتن یک دُم که از ساقه برنج درست می‌کنند نقش اهریمن یا همان ایزد ملعون هوم را بازی می‌کند و می‌رقصد و بقیه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان می‌خوانند:«ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه» و بدینسان خورشید را به تابیدن دعوت می‌کنند. به در هر خانه روستایی که می‌رسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره یا کیسه‌ای که به گردن ملعون آویزان هست می‌ریزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نیز بهای برنج را با نخودچی، کشمش، شکلات و یا دیگر تنقلات می‌پردازد.[۳۰]

پس از پیروزی عرب‌های مسلمان بر ایرانیان، گیلان به مأمن علویان تبدیل شد. در حدود سال ۲۹۰ هجری قمری، مردم گیلان و دیلم کم کم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیار کردند.[۳۱]

دانشگاه‌ها

دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی دولتی

  • دانشگاه گیلان
  • دانشکده فنی فومن، پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران
  • دانشکده فنی کاسپین، پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران
  • موسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی واحد رشت
  • دانشگاه جامع علمی کاربردی رودسر
  • دانشگاه جامع علمی کاربردی بندرانزلی
  • دانشگاه جامع علمی کاربردی صومعه سرا
  • آموزشکده دریایی شهید خدادادی بندرانزلی
  • آموزشکده فنی مهندسی معین رشت
  • آموزشکده فنی مهندسی شهید چمران رشت
  • دانشکده پیراپزشکی صومعه سرا
  • دانشگاه فنی و حرفه‌ای و تربیت دبیر فنی صومعه سرا
  • آموزشکده فنی امام جعفر صادق(ع)آستانه اشرفیه
  • دانشگاه جامع علمی کاربردی فومن

دانشگاه آزاد اسلامی

  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان
  • آموزشکده فنی و حرفه‌ای سما واحد سیاهکل
  • آموزشکده فنی و حرفه‌ای سما واحد لاهیجان
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرانزلی
  • دانشگاه ازاد اسلامی واحد رودبار
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودسر
  • دانشگاه ازاد اسلامی واحد استانه اشرفیه
  • دانشگاه آزاد اسلامی لشت نشاء
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد تالش
  • دانشگاه ازاد اسلامی واحد فومن و شفت
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد صومعه سرا
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد سیاهکل
  • آموزشکده فنی سما سیاهکل
  • دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
  • آموزشکده فنی و حرفه‌ای سما واحد رشت

دانشگاه پیام نور

  • دانشگاه پیام نور واحد لنگرود
  • دانشگاه پیام نور رودسر
  • دانشگاه پیام نور مرکز کلاچای
  • دانشگاه پیام نور مرکز رشت
  • دانشگاه پیام نور تالش
  • دانشگاه پیام نور واحد آستانه
  • دانشگاه پیام نور واحد بندرانزلی
  • دانشگاه پیام نور واحد صومعه سرا
  • دانشگاه پیام نور واحد منجیل
  • دانشگاه پیام نور واحد رضوانشهر

دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی

  • پردیس بین‌المللی منطقه آزاد بندرانزلی
  • واحد بین‌المللی دانشگاه علوم پزشکی بندر انزلی
  • دانشگاه احرار رشت
  • دانشگاه جابربن حیان رشت
  • موسسه آموزش عالی دیلمان
  • دانشگاه غیرانتفاعی مهر آستان
  • دانشگاه غیر انتفاعی الغدیر واحد لنگرود
  • مؤسسه آموزش عالی راهبرد شمال رشت
  • موسسه آموزش عالی کوشیار رشت-گلسار خ۸۶

مطبوعات

صفحه اول روزنامه جنگل، ارگان نهضت جنگل، به مدیرمسئولی میرزا حسین کسمایی

نخستین گام روزنامه نویسی در گیلان، به سال ۱۳۲۵ ه. ق. ، برابر یکم مرداد ۱۲۸۶ خورشیدی باز می‌گردد. در این سال،روزنامه خیرالکلام، به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی میرزا ابولقاسم خان افصح المتکلمین در رشت انتشار یافت. پیک سعادت نسوان نخستین نشریه با گرایش چپ در ایران در سال ۱۳۰۶ به صاحب امتیازی روشنک نوعدوست در رشت منتشر می‌شد.[۳۲][۳۳].

در حال حاضر، حدود ۱۰۰ نشریه در گیلان، مجوز انتشار دارند که بیش از ۲۰٪ آنها در شهرستانهای استان گیلان (خارج از مرکز) منتشر می‌شوند ؛ ۹ روزنامه، ۲۵ هفته نامه، ۶ دوهفته نامه، ۳۰ ماهنامه، ۴ دوماهنامه، ۱۳ فصلنامه و تعدادی دوفصلنامه از آن جمله هستند. ۵۸ نشریه محلی، ۱۷ نشریه سراسری (کشوری) و ۵ نشریه بین المللی در گیلان منتشر می‌شود.

در گیلان، نشریات متعددی منشتر می‌شود که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:

  • ماهنامه گیله وا که به زبان فارسی – گیلکی منتشر می‌شود.[۳۴]
  • هفته نامه پیام آستارا:مدیر فرامرز دریابیان
  • هفته نامه تارک خزر مدیر: رسول علی نژاد
  • دو هفته نامه آوای آستارا: مدیر حسین محبوب مقدم
  • روزنامه ایران زمین
  • دو هفته نمه خط آخر: مهندس رنجکش (سردبیر داریوش ملک زاده)
  • ماهنانه طریقت: محمد صادق برنچ جی ماهنامه
  • کشکول: مدیر پروین ساسانیان
  • هفته نامه پیام شمال
  • هفته نامه تیلار
  • فصلنامه فرهنگ گیلان
  • فصلنامه گیلان
  • فصلنامه گیلان زمین

موزه‌ها

موزه میراث روستایی گیلان

نوشتار اصلی: موزه میراث روستایی گیلان

موزهٔ میراث روستایی گیلان در زمینی به مساحت حدود ۲۶۳ هکتار، در پارک جنگلی سراوان، واقع در کیلومتر ۱۸ جادهٔ رشت- تهران است. فکر تأسیس موزه، پس از زمین لرزهٔ خرداد۱۳۶۹ خورشیدی، در گیلان که روند تخریب بناهای سنتی را شدت بخشید، شکل گرفت. بخش معماری این موزه، مجموعه‌ای است که قدمت بناهای آن به طور متوسط به ۱۵۰ سال می‌رسد. هدف موزهٔ میراث روستایی گیلان، تنها انتقال بناهای روستایی نیست، بلکه حفظ فرهنگ بومی، فن ساخت و دانش نانوشته‌ای است که در روستاهای گیلان وجود داشته‌است. در این مجموعه، علاوه بر معماری روستایی مناطق مختلف استان، سایر عناصر فرهنگی مربوط به ابزارهای زندگی و کار، خوراک،پوشاک و… هم به نمایش درخواهد آمد. مساحت مجموعه موزه‌ای، بالغ بر ۴۵ هکتار است، که در هستهٔ مرکزی سایت، قرار گرفته‌است.[۳۵]

موزه رشت

موزه شهر رشت، سابقاً خانه میرزا حسین خان کسمائی آزادیخواه، شاعر و روزنامه نگار معروف و از رجال دوره مشروطیت و نهضت جنگل بود. موزه رشت (تأسیس در سال ۱۳۴۹) واقع در خیابان طالقانی ـ روبروی زایشگاه دکتر فامیلی می‌باشد. درحال حاضر سه موزه رشت، میراث روستایی در سراوان و چای در لاهیجان به عنوان موزه‌های تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی هستند.[۲]

موزه کاخ میان پشته بندر انزلی

موزه نیروی دریایی ارتش ایران واقع در کاخ میان پشته، در بندر انزلی. ساختمان این موزه جزع معماریهای برجسته در دوران پهلوی محسوب می‌گردد که خود بر روی کاخی قدیمی تر احداث شده‌است. از بنای این ساختمان هم اکنون به عنوان موزه تاریخ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بهره برده می‌شود.[۳۶]

موزهٔ تاریخ چای ایران

مزار کاشف السلطنه در شهر لاهیجان روی تپه‌ای از چای که توسط وی در سال ۱۳۰۷ شمسی خریداری شده بود، جای دارد.

ابتدا – بنا به وصیت کاشف السلطنه – مزار وی که از مرمر سیاه بود بدون سقف و حفاظ، در میان بوته‌های چای قرار داشت. اما اندکی بعد مقرر گردید که ۲ درصد درآمد چای به ساخت مقبره‌ای در خور شأن او اختصاص یابد. از سال ۱۳۵۵ ه. ش بنای فعلی به سبک معماری غربی، تهیه و به همت انجمن آثار ملی به شکل کنونی با اسکلتی از بتون و نمای سنگ تیشه‌ای طوسی رنگ با زیربنای ۵۱۲ متر مربع ساخته شد.

از سال ۱۳۷۱ هـ. ش کل مجموعه به سازمان میراث فرهنگی کشور واگذار گردید و سالن مستطیل شکل نسبتاً وسیعی که در جوار برج آرامگاه بود برای احداث موزه تاریخ چای ایران در نظر گرفته شد. این طرح با پیشنهاد، نظارت و اجرای میراث فرهنگی و با غرفه بندی و بهره گیری از تزیینات سنتی چوبی بسیار زیبا، در دو طبقه پلکانی شکل، در شهریور ماه ۱۳۷۵ هـ. ش به پایان رسید.

این مجموعه هم اکنون با داشتن ادوات و وسایل سنتی و تخصصی مربوط به چای و مدارکی مربوط به چگونگی فعالیت‌های پدر چای ایران، همه روزه پذیرای بسیاری از افراد بومی و نیز گردشگران است.

هنر

موسیقی

شعر و موسیقی از دیرباز با فرهنگ گیلانیان عجین بود تا جایی که در اکثر مراسم سنتی مانند مراسم عروسی (عروس بران، حنابندان و…)، مراسم پیشواز نوروزی (عروس گوله، نوروزی خوانی، آینه تکم و…) مراسم کشاورزی(نشاء، وجین و…) ترانه‌های خاصی خوانده می‌شد. به روایتی دیگر می‌توان اینگونه بیان کرد که به دلیل طبیعت بکر و زیبای گیلان، مردمان این سرزمین از روحیه‌ای حساس و هنرمندانه برخوردار بودند و به مدد این هنر زندگی سخت خود را به شیرینی می‌گذراندند.[۳۷]

نوروزخوانی

یک هفته مانده به شب عید، چند نفر شب هنگام فانوس به دست می‌گرفتند و دو چوب برداشته به هم می‌کوبیدند و به حیاط خانه مردم می‌رفتند. به در هر خانه‏ای که می‌رسیدند اجازه نوروزخوانی می‌گرفتند. نوروزی خوان‌ها نیز اشعاری را در مدح ائمهٔ اطهار(ع) می‌خواندند، بعد از آن صاحب خانه هدیهای مثل پول، برنج یا تخم مرغ به آنها می‌داد. آنگاه نوروزی خوان‌ها از حیاط خانه به خانه بعدی می‌رفتند و این کار در تمام محل اجرا می‏شد. نوروزی خوان‌ها معمولاً بعد از اجرای مراسم به صاحب‌خانه، یک شاخهشمشاد به عنوان نماد سبزی و نیک‌بختی، هدیه می‌دادند و اگر صاحب‌خانه در خانه حضور نداشت، شاخه شمشاد را بریکی از ستون‌های ایوان خانه نصب می‌کردند.[۳۸]

تئاتر

اولین تئاتر به شکل کلاسیک و در سالن در شهر رشت شروع به کار کرد. اکبر رادی نمایشنامه نویس معروف ایرانی در شهر رشت متولد شد و تا سن ده سالگی در گیلان زندگی کرد. حال و هوای طبیعت شمال، زندگی ارباب و رعیتی و طبع شاعرانه گیل مردان و گیل زنان در آثار او جریان دارد. از جمله معروفترین آثار او می‌توان به پلکان، هاملت با سالاد فصل و لبخند با شکوه آقای گیل اشاره کرد.[۳۹][۴۰]

سینما

ابراهیم مرادی، نخستین فیلم‌ساز ایرانی، در سال ۱۲۷۸ خورشیدی، در بندر انزلی در گیلان، متولد شد.[۴۱] وی، در سال ۱۳۰۹ خورشیدی، کار فیلم‌برداری، برای ساخت فیلم بلندی که انتقام برادر یا روح و جسم نام گرفت را در بندر انزلی، آغاز کرد. وی، ساخت و فیلم‌برداری این فیلم را هم‌زمان با فیلم‌برداری «آبی و رابی» توسط رابی اوگانیانس، آغاز کرد. اما از آن‌جا که سینما در ایران هنری ناشناخته بود، هیچ کس حاضر به کمک مالی به او نشد و او نتوانست در آن سال بیش از هفتصد متر آن را بگیرد. چون روند تولید فیلم به شکلی نسبتاً کامل تا سال ۱۳۱۰ طول کشید، فیلم «انتقام برادر» سومین فیلم داستانی ایرانی است که در تهران به نمایش درآمد و از آن‌جا که تاریخ نویسان سینما زمان نمایش یک فیلم را در پایتخت ملاک داوری تاریخی خود قرار می‌دهند، نوشته‌اند مرادی سومین فیلم بلند سینمایی ایران را ساخته‌است که نادرست است. نخستین لوکیشن(محل فیلمبرداری) در تاریخ سینمای ایران هم با این حساب در گیلان خواهد بود. همچنین نخستین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران، خانم‌ها لیدا ماطاوسیان و ژاسمن ژوزف، از ارامنهٔ ساکن بندر انزلی، نخستین زنانی هستند که در یک فیلم ایرانی نقش آفرینی کرده‌اند. در آن سال‌ها، خانم‌های ارمنی برخلاف خانم‌های مسلمان حق داشتند که بدون حجاب و با کلاه‌های جور واجور در خیابان‌ها ظاهر شوند و به همین دلیل حضور آن‌ها در نمایش‌نامه‌های مختلف و نیز در فیلم‌ها سر و صدایی به وجود نمی‌آورد. مرادی یا توجه به آشنایی‌اش با تئاتر از این موضوع در آن زمان استفاده کرده بود.[۴۲]

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.